عقیق

وقتی یاد این کلام امام اول می افتم دلم آروم میشه که تو این دنیای عدم انطباق حرف و عمل، کسانی

هستند که میشه تموم دلم رو بهشون بدم هیچ ضرری هم نداره مطمئنم.

اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم دین را چنان که سزاوار بود دانستند و

آموختند و بدان عمل کردند نه آنکه شنیدند و نقل کردند زیرا راویان دانش

بسیار ،اما حفظ کنندگان و عمل کنندگان به آن اندکند.

ولادت ابالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام مبارک

همیشه وقتی تو کتاب خدا حرف از مشرکین به میون می اومد با خودم میگفتم آهان بت پرستا و آدمهای بد زمان پیامبر منظوره، داره شخصیتشون رو برامون باز میکنه، در حد یه شناخت تاریخی که چه ها کردن.آمّا آما بعدها که کمی شعور پیدا کردم گفتم بابا جون قرآن کتاب انسان ساز از پیامبر تا قیامته تو هر دوره ای میتونه برای کلامش مصداق وجود داشته باشه تا اینکه چند روز پیش جایی یه حدیث از پیام آور رحمت محمد صلی الله علیه وآله خوندم که کسی که لا اله الا الله رو با اخلاص بگوید از رفتن به سمت گناه متوقف میشود اینجا بود که بهتر فهمیدم . کسی که دانسته گناه میکنه به خدایی خدا و حساب کتاب خدای دانا و شنوا منکره یا به عبارتی میشه گفت از اونجایی که میگن محبت دنیا منشا هر گناهیه  پس کسی که گناه میکنه غیر از خدا چیز های  دیگری رو دارای اثر و شایسته پیروی کردن میدونه پس یه جورایی مشرکه.

حالا که این پازل چیده شد میگم شاید مصداق مشرک  من یا تو باشیم (پناه بر خدا ) منتظر پازل های شما هستم.

اگر راست راستشو بخوای من فکر میکنم هر چی میگیم باید یا عین کلام معصوم بی خطا باشه یا در جهت تفهیم بهتر اون با هر وسیله صحیحی.

امیر المومنین علی(سلام خدا بر او):

 پیش از آنکه بدنهای شما از دنیا خارج گردد دلهایتان را خارج کنید.

 شما را در دنیا آزمودند و برای

غیر دنیا آفریدند.

هر لحظه تون عید فطر

  دیروز بابام یه مرغ قهوه ای رنگ آورد خونه .حیاط ماهم که با 7 ،8 تا درخت و گل وبلبل بهشتیه براش. شروع کرد مثل بازرسا همه جای حیاط رو ورانداز کردن و شخم زدن خاک حیاط. دمدمای غروب صدای یه چیزی رو شنیدم که هر از گاهی میخورد به دری که به بالکن باز میشه بعد از اینکه به محل صدا رفتم در کمال تعجب مرغ رو دیدم که میپره ونوک میزنه به شیشه. حکمتشو احتمال قوی شما هم مثل من نمیدونید ایجا بابام به مشکل گشایی اومد که این زبون بسته دم غروبی جایی میخواد که بخوابه خلاصه دستشویی حیاط رو کارتون چیدیم و موقتا اوجا رو سند زدیم به نامش اما مگه از پله ها پایین میرفت ما هم بی خیال شدیم تا تو تاریکی بگیریمش و بزاریم تو  لونه ش اما یادومون رفت .شبو رو شاخه های بالای درخت انجیر سپری کرده بود صبح هم با صدای اون بلند شدم که بله میخواد تخم کنه خودش مثل بچه آدم رفته بود همونجایی که براش آماده کرده بودیم بابا هم یه جعبه رو برای تخم گذاشتنش گذاشته بود بعد انجام عملیات تخم گذاری هم شروع به سر و صدا کرد که یعنی  بیایید تخمو ببرید. بابا میگفت یه تخته بزاری روی جعبه 10 تا مرغ باشن همشون میرن روی اون این خصلت پرنده ست دوست داره رو بلندی باشه.

حالا منو میگی بعد از دیدن این حرکات یه مرغ که چقدر حساب کتاب داره برا خودش و همه کاراش رو نظمه طبق اونچه که مامور شده واقعا احساس بی خاصیتی بهم دست داد و گفتم خدایا این مرغ تمام استعدادش رو تو جای خودش مصرف میکنه و به اندازه خودش کاملا مفیده و منو به سمت تو که خالق هر دوتامونی دعوت میکنه نزار من به عنوان انسان اینهه استعداد رو هدر بدم و... 

رسیدم به اینجای کتاب که:

«اگه بدون ما بری می آم گوشت رو میبرم ....کشوی سرد خانه را میکشند و میبینه اصلا سری در کار نیست ...»1

در همین حین صدای پرفسور مولانا از تلویزیون اومد که  ما برای این مملکت زحمت کشیدیم ما شهید دادیم و ....

دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی   چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد 

_______________________________

1.از قول همسر شهید همت                              

امام علی علیه السلام:

کسی که یقین به عوض دارد با سخاوت می شود

کاش همه ما بچه شیعه ها روزی چند خط از فرمایشاتشون رو بخونیم و عمل کنیم هر کی این کار رو کرد به حقیر خبر بده  

خدا هزار در دنیا چند هزار هم در آخرت بهت بده پیر شین ننه.

دوست داشتن تو یه دوست داشتن بیدردسر نیست که هر وقت هوس کردم سراغی ازت بگیرم و دلم رو خوش کنم و بعدش به مشغولیاتم بپردازم و هیچی به هیچی، نه, خودم به خودم تشر بزنم نه تو پس کی،چطوری درست شم؟
 تو باید عتاب ،خطاب کنی بهم باید راه و چاه رو نشونم بدی نمیخوام مثل بعضیا دلم رو خوش کنم به لذتی که از یه خلوت با تو میبرم و بس اگر راهم غلط باشه هم ممکنه طبق عادت موقع خلوت و واگویه های دل, اشکی جاری بشه حالی پیدا کنم و ...

باید همت کرد دل خوش کنک الکی نمیخوام چرا خلوت میخوام اما خلوت سازنده نه مهر تایید به خطاکاریهای گذشته ام که بگم آره دیگه با وجود این حال و این اشک معلومه اوضاع من توپه برم برسم به تفتیش اوضاع دیگران!!

یابن الحسن لطفا! نه خواهشا! بیا سرپرستی دلم رو بپذیر که اوضاعم ناجوره