سفارش تبلیغ
صبا ویژن

93/3/25
2:35 عصر

توجه به رسش ها

سالک


بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی میوه ها فله ای می رسند, و یکباره چیده و میل یا روانه بازار می شوند؛ اما شاهِ توت­ها, ویژگی خاصی دارد در رسیدن؛ به این صورت که خصوصا اوایل فصل رسش, روی یک شاخه از این درخت, چند دسته ی چند تایی و متنوع کنار هم می بینید, دسته ای شامل شاهتوتهای سبز و ریز, گل بهی و نارنجی, قرمز روشن و تیره و در نهایت, قرمز می توان گفت سیاه, و درشت؛ پس با این حساب روزانه یک درخت متوسط القامه­ ی شاه توت که مثل همه ی هم خانواده هایش با هر چثه ای هم که باشد, از ثمردهی دست بر دار نیست, تعداد محدودی میوه ی رسیده دارد, که آن هم اگر مورد بی توجهی قرار بگیرد, خواص خود را نثار موزائیک ها خواهد کرد و تلف خواهد شد؛ یک روز در حال روزه, مامور چیدن شاه توت های رسیده شدم, مشغول کشفشان از لابلای برگ هایی که همچون چتر از آنها محافظت می کردند, گشتم و پس از تلاشی رنگین و شایسته ی تحسین! به قاعده ی دومشت پر محصول برداشت کردم! هنگام رفتن, پس از نوای یا الله, سرو کله ی مامور مخابراتی که با همکارش مشغول تعویض کابلها بود از بالای در پیدا شد, و به تبَع آن, چشمان منتظری که انتظارشان را حاشا می کردند... ما هم ماندیم سر دوراهی که از پس این دو کار چگونه برآییم! خلاصه در یک آن, تصمیم گرفته شد و شاه توت ها همراه آب خنک, دودستی تقدیم ایشان شد؛ اما فردایش درخت خوش غیرت, ما را از خجالت درآورد.  

                                                                                                   

         

چند روز بعد موقع خواندن قرآن مجید به این دو آیه برخوردم که خداوند کریم, اهل ایمان را به دقت در طرز رسیدن میوه ها و دریافت نشانه ها, بهره مندی و پرداخت حق آن ها, هنگام چیدن میوه فرا می خواند؛ شاید یکی از نشانه های نحوه رسش شاه توت, این باشد, که مهربانی و علم خدای حکیم اقتضا کرده که بعضی میوه ها به دلایلی چون نیاز فراوان بدن به آن ها, یکباره و فراوان و برخی مثل شاه توت که چند عددش به دلیل دل زدگی, کفایت می کند, محدود و تدریجی بار دهند؛ گویی شاه توت کمش, لازم است, مثل دانستنی ها و علوم غیر ضروری که نیاز انسان با اندکی از آنها برآورده می شود و یا مانند علمی ضروری که از شدت غنا, اندک و مستمرش ثمربخش و لازم است.

برای ما که کارهای ضروری مان! وقتی برای تامل مشتاقانه و مستمر, در تنها طریق دست یابی به علم حقیقی باقی نمی گذارد, این برخوردها چقدر می تواند غنیمت باشد! برخوردهایی به جا و شیرین: 

                                                    


 وَهُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاکِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَةٌ وَجَنَّاتٍ

مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَیَنْعِهِ إِنَّ فِی ذَلِکُمْ لَآَیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (انعام, 99)



او کسی است که از آسمان آبی نازل کرد, و بوسیله آن گیاهان گوناگون رویاندیم, و آن ساقه ها و شاخه های سبز خارج ساختیم و از آنها دانه های متراکم و از شکوفه نخل شکوفه هایی با رشته های باریک بیرون فرستادیم, و باغهایی از انواع انگور و زیتون و انار, شبیه یکدیگر و بی شباهت! هنگامی که میوه می دهد, به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن نشانه هایی برای قوم مومنین است.



وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآَتُوا

حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (انعام, 141)


اوست که باغهای نیازمند داربست و بدون نیاز به داربست را آفرید همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و نیز درخت زیتون وانار را که از جهتی با هم شبیه و از جهتی تفاوت دارند؛ از میوه آن به هنگامی که به ثمر می نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید و اسراف نکنید که خدا مسرفان را دوست ندارد

 


93/3/14
4:47 عصر

خمینی و تسکین بهت عالم

سالک


ایام چهارده و پانزده خرداد و یادبودها و تعطیلات و سفرهاست؛ مردم ایران در نیمه خرداد, چه حرم رفتن را لازم ببینند چه سفر و چه ...را, همواره دل بسته و پابسته امام و منزجز از عملکرد مخالفان ظاهری و باطنی راه او با هر نسبتی, هستند و از شعارها گریزان.


اما آنچه در این نوشته مد نظر است اینکه, مسائلی که بر حق دوستان و حق جویان تاریج گذشته, به قدری زیاد و عمیق است که هیچ کسی جز اهلش توان بیان و واکاوی آن را ندارد. اما, اکنون, به بهانه ی شنیدن یک جمله پیرامون خمینی عزیز, به مطلبی در این رابطه اشاره می کنم. اگر درست به خاطر داشته باشم, نقل است از آیت الله گلپایگانی, که امام خمینی در تهجد های شبانه خود در دوران طلبگی, از خدا درخواست می کردند که فرصتی برای گرفتن انتقام ظلم به حضرت زهرا سلام الله علیها به ایشان داده شود؛ برای انتقام خون فردی که, به گفته ی خود امام, زنی معمولی نبود، بلکه موجودی ملکوتی بود که در عالم به صورت انسان و در صورت یک زن ظاهر شده و  تمام هویتهای کمالی که در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تماما در این وجود مبارک جمع بوده است؛ کسی که از مرتبه طبیعت شروع و حرکت کرده است، حرکتی معنوی، با قدرت الهی، با دست غیبی، با تربیت رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ مراحل را طی کرده تا رسیده است به مرتبه ای که دست همه از او کوتاه است.

با این وجود, می شود گفت که بعد از آن ظلم های آشکار, عالم در حالت بهت و تعلیقی هدفدار, قرار گرفت تا روشن شود کی و کجا دستی با هر اندازه از توان, بر می آید و ظلم و حقی آشکار را فریاد می زند, این دست, با عزم ملی و نیتی خالص و رهنمایی عالِمی الهی, از غیب حق و از ایران سرافراز, ظاهر شد و امیدی گشت برای غیرتمندان عالم, جهت کمک به خاتمه ی فراق جانکاه حق, از محق الهی.


93/3/5
7:54 عصر

مراقب تبادرهای ذهنی هم باشیم

سالک


یکی از مهمات جامعه­ ی انسانی, تعریف و بکارگیری درست واژه هاست؛ زیرا معانی جا افتاده و حتی جا نیفتاده ی آنها, خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنیم سرنوشت سازند؛ استفاده ی یک معنا یا واژه ی نه چندان کامل در ارتباط با یک کلمه یا فعل و فقدان تفکر اکثریت بر روی آن, موجب شیوع و جا افتادن آن در اذهان می گردد به طوری که وقتی این واژه بر زبان جاری می شود, آن مفهوم ناقص هم به ذهن متبادر می گردد, همین امر جامعه را از حقیقت دورتر می کند, یکی از این واژه ها, همان «ثوابی» است که بیشتر قدیم تر­­ها برای کارهای خداپسندانه به کار می رفت.
همه می دانیم که چند نوع بندگی وجود دارد یکی بندگی تجار به طمع بهشت, دوم بندگی برده ها از ترس جهنم و دیگری بندگی آزادگان از روی عشق و علاقه است؛ با این وجود استعمال واژه ی ثواب به معنای مزد و پاداش, تنها برای افرادی که به طمع بهشت عبادت می کنند  کاربردی است, نه همه, و استعمال بیجای آن برای ظرف های مستعدی که در جستجوی گم کرده ای آشنا هستند, ضررآفرین هم هست. همینطور است واژه­ ی«مسئول»؛ فردی که احتمالا دارای توانایی خاصی است اما یقینا مورد سوال و درخواست, واقع می شود؛ آنچه معمولا اتفاق می افتد این است که تصدی مسئولیت, به یمن تملک آرزویی مهم از چند آرزوی برتر این دنیا, شادی های بی حد, تفاخرها و حسادت ها را هم به دنبال دارد, این یعنی آنچه از مسئولیت در اذهان متبادر شده با معنای واقعی فاصله دارد, این فاصله, «یکی» از علل فجایعی چون مفاسد اقتصادی است؛ همینطور قیاس کنید معانی ثروت, مدرک و ... را.وقتی توصیه همدیگر به حقیقت و صبر, موجب نجات از باختن سرمایه روح انسانی است, پس صیانت از معنای واژگان را می توانیم مرحله ی ابتدایی توصیه به حق در نظر بگیریم؛ بنابراین ببینیم
تا چه حد در قبال افکار و بینش ها, حرف ها و رفتارهایمان در ارتباط با هر  آنچه در اطرافمان اتفاق می افتد, مسئولیم؟ تا چه حد ما, در مورد تبادرهای ذهنی دیگران مورد سوال واقع می شویم؟ تا چه حد, ما, برای رسیدن واژگان به معانی حقیقی خود راه باز کرده ایم؟