دوست داشتن تو یه دوست داشتن بیدردسر نیست که هر وقت هوس کردم سراغی ازت بگیرم و دلم رو خوش کنم و بعدش به مشغولیاتم بپردازم و هیچی به هیچی، نه, خودم به خودم تشر بزنم نه تو پس کی،چطوری درست شم؟
تو باید عتاب ،خطاب کنی بهم باید راه و چاه رو نشونم بدی نمیخوام مثل بعضیا دلم رو خوش کنم به لذتی که از یه خلوت با تو میبرم و بس اگر راهم غلط باشه هم ممکنه طبق عادت موقع خلوت و واگویه های دل, اشکی جاری بشه حالی پیدا کنم و ...
باید همت کرد دل خوش کنک الکی نمیخوام چرا خلوت میخوام اما خلوت سازنده نه مهر تایید به خطاکاریهای گذشته ام که بگم آره دیگه با وجود این حال و این اشک معلومه اوضاع من توپه برم برسم به تفتیش اوضاع دیگران!!
یابن الحسن لطفا! نه خواهشا! بیا سرپرستی دلم رو بپذیر که اوضاعم ناجوره