سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/5/24
12:50 عصر

کجای کارم؟

سالک وظیفه، شیعه، آرامش

سنگینه بار روی دوشم رو میگم هر چی جلوتر میرم خودش بهم فهمونده البته چون خودم ازش خواستم

منو این طرف و اون طرف میبره

میگه این برات لازمه اینو باید بدونی

باید بدونی چی تو اطرافت داره میگذره

 باید بدونی کجای کاری

کجا باید بری                                                      

همه اینها و بار گناهای خودم و کم کاریهام ،کارهایی که به عنوان یه بچه شیعه میتونستم انجام بدم و انجام ندادم، وقتهای زیادی که باید برای

وظایفم خرج میکردم و با کارهای دیگه پرشون کردم

میدونی لحظه به لحظه زیر نظرشون هستیم تا وقتی ببینه اون کاری رو که میبایست میکردی کردی  و یه لبخند رضایت قشنگ روی لبانش

بنشینه و اونوقت با یه خواهش یا حتی بدون اون آرامشی سراغت میآد که نگو و نپرس

نه

 من که نچشیدم گفتم که سنگینی بارم رو دارم با پوست و استخونم درک میکنم

اما این سنگینی کار خودشو کرده میدونم وقتی برداشته بشه چه حسی داره

برای تعجیل در فرج امام عصر صلوات الله علیه و اینکه راهمون رو قشنگتر ببینیم و قشنگتر بریم

صلوات