حقایق در تُنگ وجود ما با چند نوع برخورد مواجه می شوند, یا روی آب می مانند, یا ته نشین, و یا در آن حل می شوند؛ آنچه برای انسان راهگشاست, همان نوع آخر یعنی نوع حلّی است! این حالت زمانی رخ می دهد که مولوکولهای وجودی انسان متوجه نیازی ضروری شده و محتاج و منتظر آن ضرورت باشند, خوب! مولکولها به محض مواجهه با حقیقت, با آن یکی شده و به غنای آب می افزایند در این صورت, به علت وجود نیاز حقیقی و خلاء, زائده و جرمی بوجود نمی آید و آب, در عین غنا, همچنان شفاف و بی زائده است, اما در صورت وجود نیاز و غفلت از آن, حقایق ته نشین شده و تنها در مواقع اضطرار و لرزش چند درجه در مقیاس ریشتر حوادث, رو می آیند, در غیر این صورتها و با انکار نیاز, حقایق, روی آب, دم دست و در سطح باقی مانده تا یک موقعی, یک جایی, با نیت سوئی, به درد نیازمندی حقیقی بخورند.
نقل است که شهید سید مرتضی آوینی, زمانی کتاب«انسان تک ساحتی» هربرت مارکوزه را بدون مطالعه, طوری دست می گرفت که دیگران آن را ببینند, اما زمانی هم در اثر یافتن مطلوب و حل حقایق در وجود, زوائد درونی پیشین را در کیسه ای ریخته و می سوزاند.
امکان وجود حقایق در هر موجودی, هست, اما لزوما در هر موجودی «قرار» ندارند, با توجه به فرموده ی مفسر عزیز, آقای جوادی آملی: «ما علم یا حقیقت سکولار نداریم, بلکه عالِم سکولار داریم», علم و حقیقت, در هر جا و هر کس باشد, حتی در وجود منافق و شیطان, همان علم است, اما علمی است اسیر و بی قرار, بی سر و ته و بی هدف؛ به درد اهل ایمانی می خورد که به دنبال راه حل می گردد و حقیقتا طالب است, سخن های رنگ به رنگ را شنیده, اما دنبالشان راه نیفتاده, ولی این کار زیرکی می خواهد, همان طور که نقل است, شیطان خواست فردی را سه نصیحت کند, آن شخص, بعد ازقبول و شنیدن دوتای آن مانع از گفتن نصیحت سوم شد, چراکه می دانست, شیطان از خر شیطنت پایین آمدنی نیست.
با این همه, حساب کنید با بهترینِ سخن ها با ویژگی های زیر چگونه و تا چه مقدار! می توان به علم و حقیقت رسید, قرآنی که:
تشنگی را رفع می کند, کجی ندارد تا راست شود, گرایش به باطل ندارد تا از آن بازگردانده شود و تکرار و شنیدن پیاپی آیات, کهنه اش نمی سازد و گوش از شنیدن آن خسته نمی شود.(خطبه156), درِ نیکی ها جز با کلید قرآن باز نشود, تاریکی ها را جز با چراغ های قرآن روشنایی نمی توان بخشید(خطبه153), کسی با داشتن قرآن نیازی ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود. رای و نظر خود را در برابر قرآن متهم کنید و خواسته های خود را با قرآن نادرست بشمارید.(خ176)
قرآن ناطق, امیرالمومنین علی(علیه السلام) قبل از شهادت, فرمود:
فردا ارزش ایام زندگی مرا خواهید دید و راز درونم را خواهید دانست, پس از آنکه جای خالی مرا دیدید و دیگری بر جای من نشست, مرا خواهید شناخت!
(خطبه 149)
این امر در مورد قرآن صامت و کریم هم می تواند صادق باشد اگر دیگران, در عمل کردن به دستوراتش از مسلمین, پیشی گیرند!