سفارش تبلیغ
صبا ویژن

94/8/12
11:51 صبح

فکری به حال محبوب باید کرد...

سالک

بسم الله الرحمن الرحیم

 

گفت: یه سهره داشتیم خیلی عسل بود،

گفتم: چه شکلیه این پرنده؟

گفت: زیر گردنش قرمز بود، نوکش زرد و باریک، از گنجشک کوچکتر ، مرغ عشق هم داشتیم فلان و بهمان... باید یک پرنده بگیرم

گفتم: وابسته می شی، اگه بمیره یا طوریش بشه خیلی اذیت می شی، مثل من

گفت: این وابستگی رو دوست دارم

 

 

می گم: انگار کاری به کار دل که وابستگیست نباید داشت، انگار چاره ای از حب نیست، فکری به حال محبوب باید کرد...       

 

 


94/8/5
1:52 عصر

مهلک و مخفی!

سالک

بسم الله الرحمن الرحیم

می گویند، بعضی بیماریهای سخت و مهلک، مخفی اند و درد و ناراحتی آنچنانی و محسوس ندارند که بیمار و اطرافیان را بی تاب کند، تا در پی درمان برآیند. اما عده ای، درد را در هر صورت، کاملا درک می کنند، که اینان مسلما باید پیشرو و پیشوا باشند؛ یک عده هم با تبعیت از گروه اول، تا حدی آن را می فهمند، که اینها نیک بخت اند، و یک عده هم که کلا بی درک اند و از جنس درَک.

بیماری سخت، مهلک و اکثرا مخفی از دیدگان بشر، «دوری از امام حق» است؛ که پیشوا، جهت پیشگیری از وقوعش، نهایتِ تلاش خود را به جا می آورد(جاهدت فی الله حق جهاده)؛ چرا که می داند در صورت وقوع این بیماری، امور از جای خود خارج می شود و ظلم، زمین و آسمان خدا را پر می کند؛ ظلمی که آن را اینگونه می بیند:


سوگند به خدا، اگر تمام شب را بر روى خارهاى سعدان به سر ببرم، و یا با غل و زنجیر به این سو یا آن سو کشیده شوم، خوش‏تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالى ملاقات کنم که به بعضى از بندگان ستم، و چیزى از اموال عمومى را غصب کرده باشم‏... به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان‏هاست به من دهند تا خدا را نافرمانى کنم که پوست جویی را از مورچه ‏اى به ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد...(نهج البلاغه، خطبه224)


پیشوا، اوج غم و اندوه و گریه شبانه روزی خود را هم به«ظلم بر امام عادل»! اختصاص داده است:


بر پاکیزگان از اهل بیت محمد و علی(صلوات خدا بر آن دو و بر آل آنها باد) باید گریه کنندگان بگریند، باید زاری کنندگان بر ایشان زاری کنند، و برای مانند آنها باید اشکها روان شود، و فریاد کنندگان فریاد زنند، و شیون کنندگان شیون کنند، و خروشندگان بخروشند، حسن کجاست؟! حسین کجاست؟! شایسته ای پس از شایسته ی دیگر، راستگویی پس از راستگویی دیگر؛ راه از پس راه کجاست؟! کجاست بهترین برگزیده بعد از بهترین برگزیده؟! کجایند خورشیدهای تابان؟! کجایند ماههای نورافشان؟! کجایند ستارگان فروزان؟! کجایند پرچمهای دین و پایه های علم؟! کجاست آن باقیمانده خدا که از عترت هدایتگر خالی نشود، کجاست آن مهیا گشته برای ریشه کن کردن ستمکاران؟ کجاست آنکه برای راست کردن انحراف و کجی، به انتظار اویند؟ ... (دعای ندبه)


گروه دوم هم، از ظلم های محسوس تر و آثار بیماری، همچون جنگ و کشتار و ظلم به مسلمانان در، فلسطین، افغانستان، ایران، عراق، سوریه، میانمار، مصر، بحرین، یمن، مکه، منا و سراسر جهان، به درد بزرگ عالم پی می برند.

حقیقتا سکوت در برابر معاویه صفتان، که برای دنیا، لباس اسلام را با اکراه پوشیده اند، و در برابر یزیدیان، در مرام و مسلک پیروان علی و حسین علیهما السلام نیست(... لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون این که حتّى یک نفر آنان، زخمى بردارد، و یا قطره خونى از او ریخته شود، اگر براى این حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بمیرد، ملامت نخواهد شد ...)(نهج البلاغه، خطبه 27)

پیروان امام، درد را حداقل بعد از چشیدن، فریاد می کنند! و طلب ظهور منجی را از یک ورد تکراری و از سر عادت، به یک التماس مجدانه و مضطرانه تبدیل می کنند!

نیک بختان عالم، با اطاعت از فرمان امام زمانشان، پس از گریه بر مصیبت های جد غریب او، خدا را به حق عمه اش زینب علیهاالسلام قسم می دهند و فرج او را می طلبند و خیالشان از بابت حوائج خودشان راحت است که امام کریم بدهکار کسی نمی ماند و برای حوائج آنها دعا می کند.

السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته... و السلام علیک یا قائم آل محمد.


 ر