سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/8/17
1:39 عصر

من با تو جان گرفتم

سالک

مقایسه می کردم خودم با خدا در نماز و با زبان حال می گفتم
تو میتوانی و من نمی توانم
تو میدانی و من نمیدانم
تو بزرگی و من کوچک
در این حین
باور کردم 
باور کردم که دو طرف این قیاس چقدر با هم نابرابرند!!
اما او سخاوتمندانه خود را ضمیمه من کرد
و من
چقدر از تصور این پیوستگی, بزرگ می شوم چون خودش